بسم الله الرحمن الرحیم-بخش چهارم- وصف پیامبر اکرم صلواه الله علیه واله والسلم- درزمانی کهدرایران بودم وهنوز به خارج نرفته بودم-شنیدم پدر مرحوم دکترعلی شریعتی استادمعزز والیت الامی جناب اقای محمدتقی شریعتی رحمت الله علیه شبی ازخواب بیدارمیشودکه علت ان گریه شدید مرحوم دکترعلی شریعت رحمت الله علیه بوده است وبه طبقه بالامیرود وعلت گریه شدید ایشان راسئوال میکند مرحوم دکتر علی شریعتی رحمت الله علیه میفرماید- که امشب اخرین صفحه کتاب محمد رسول الله به پایان رسید ودیگرمن این ارتباط روحی را ازدست خواهم داد-من خیلی تعجب کردم- قول استادامریکائی میبایست خوشحال باشدزیرادرغرب بیش از دویست نفر الیت رانمی شناسند ویاارتباط ندارند ول پس از نوشتن کتاب الیت های عجیب وغریب وروکلها ش پیدا میشودکه ایشان را مات ومبهوت مکند وایشان درلیست خوداش تجدیدنظر میکند برای تجدیدچاپ های بعدی! تازمانی که به انگلستان رفتم- یک دانشجوی دکتری ایرانی من راصدا کرد اینکتب خارجی که میخوانید نجس نیست؟ گفتم از چه لحاظ جواب از کاغذ تا مطالب جواب دادند مراجع شما میفرمایند چون مشروی میخورده است کتاب پزشکیهم کاغذاش نجش است وهم مطلب اش- یک دختر کمونیست دانشجوی انگلیسی کمونیست ایران تحریک کرده بودند که بامن مناظره کند مندرباره پیامبر اکرم وعلی علیه السلام چیزی نمیگویم ایشان فرمودند حضرت امام حسین علیه السلامبه هردلیل که میخواست قدرت رادست بگیرداعوذ باالله حضرت ابوالفضلعباس علیه السلام چرا اینهمه احمق بود کهایشان منصرف نکرد چطور پیامبری بحث علم میکند مسلمان درچنین وضعی هستند علم درنظرایشان حفظ قران وچند حدیث بده است عقلی درکارنیست دلائلی اورد درایران یک شیر پاک خورده ای فرموده بوده استکه منسالها بودم مدائم تحقیق میکردم به ایدلوژی سخت علاقه مندبودمبه نتجه استادم رسیدم که حتی سکولارهم نباشم وتعدادی دانشجوی دانشگاه شیراز پیر وایشان بودنددقیقا بحثی ریسجمهور محترم ترکمنستان بیان کرده است خنثی بودن- یکیاز انها در دانشگاه لندن جزوهای به من دادکه این ایرادها درباره اسلام راجمع اوری کرده بود ومقداریهم خودمن بدست اورده بودم یک شب تصمیم گرفتم کتابی های درباره حضرت رسول اکرم صلواته اللهعلیه واله والسلام از ایران اوردم بعضی از انها خوانده بودم بخوانم جواب انهارا پیدا کنم وحائز اهمیت اکه بعضی ازامطالب ریشه اش درکتب معتبرسنی بود- شروع به مطالعه کردم درست سرساعت دونصف شب ناگهان یک انقلاب روحی ناخواستهدرمن رخداد بغض من ترکید ودرحودبیست دقیقه گریه وحشتناکی راسردادم اطاق بلای سرمن یک دانشجوی ژاپونی بود کهدرست همانموقع میخواسته است بخوابد از خواب میپرد وزابر اه میشود ومیخواستههمانموقع بهنزدمن بیاید دعوا راه بی اندازد ولی وقت مناسب راندیده بودصبح امد وجریان گفت کهاقاگریه ات راکنترول کن واگرنمیتوانی به زیر زمین برو ویابه پارک برومزاحم مردم نشو- وانزمان دلیل گریه انشخصیت دوست داشتنیرافهمیدم- ادامه دارد